درس اول تلویزیون باشد یا نه |
امروزه در هر خانه ای یک دستگاه تلویزیون وجود دارد. در بعضی از کشورها، شما می توانید از بین حدود چهل کانال مختلف (برنامه) انتخاب کنید. بعضی از این کانال ها فقط یک نوع برنامه خاص را نشان می دهند، مانند اخبار، ورزش، موسیقی، تئاتر یا فیلم. اکثر آنها انواع مختلفی از برنامه ها را نشان می دهند و به بیننده انتخاب زیادی می دهند تا از بین آنها انتخاب کند. در یک کشور، یک تحقیق اخیر نشان داد که یک شخص معمـــولی سه ساعت و نیم در روز را صرف تماشای تلویزیون می کند. زنان خانه دار بزرگترین گروه بینندگان تلویزیون بودند. آنها به طور متوسط حدود 5 ساعت در روز را صرف تماشای تلویزیون می کردند در حالیکه شوهران آنها بیرون از خانه سر کار بودند.
برای خانواده های بچه دار، یک مشکل بزرگ، دور کردن بچه ها از تلویزیون است تا تکالیفشان را انجام دهند. پــس تاثیر تلویزیون بر زندگی مردم چیست؟
برای فهمیدن این موضوع، اخیراً آزمایش عجیبی انجام شد. از یک گروه شامل چهل و چهار خانواده خواسته شد که به مدت یک ماه تلویزیون تماشا نکنند. این خانواده ها مورد مطالعه قرار گرفتند تا ببینند که چگونه زندگی آنها با تماشا نکردن تلویزیون در خلال این مدت تغییر خواهد کرد.
چهار خانواده متوجه شدند که زندگی خانوادگی به آسانی نمی تواند بدون تلویزیون ادامه یابد و آزمایش را رها کردند. آنها گفتند که برای گذراندن وقت آزادشان نمی توانند راه دیگری پیدا کنند. در میان کسانی که بطور موفقیت آمیزی از تلویزیون استفاده نکردند، چندین مشاهده جالب گزارش شد.
بعضی از والدین خوشحال بودند که به کشمکش روزانه بین اعضای خانواده، تا تصمیم بگیرند که چه برنامه ای را تماشا کنند، خاتمه بخشیدند. در بعضی از خانواده ها، اعضای خانواده زودتر می خوابیدند. اعضای خانواده چیزهای دیـگری برای انجام دادن پیدا کردند، مانند مطالعه یا بازی والیبال. بسیاری از خــانواده ها فـهمیدند که آنها بدون تلـویزیون فرصت بیشتری را برای حرف زدن و بازی کردن بین خودشان دارند. اوقات شام بدون فشار تلویزیون آرام تر بود. بینائی بچه ها در چندین مورد بهبود یافت.
بعضی از بچه ها فهمیدند که آنها چیزی ندارند تا در مدرسه درباره آن صحبت کنند. تعدادی از مادران دریافتنــد که حرف کمتری برای گفتن با بچه های کوچکشان دارند.
در پایان آزمایش، اکثر خانواده ها خواستار بازگشت تلویزیون به خانه هایشان بودند. امّا گفتنــد که در آینــده فقط برنامه های خاصی را تماشا می کنند و اجازه نخواهند داد که زندگی آنها تحت تاثیر تلویزیون قرار گیرد.
------------------------------------------------------------
درس دوم ارزش تحصیل |
آموزش یک هدف نیست، بلکه وسیله ای برای رسیدن به یک هدف است. به عبارت دیگر، ما بچه ها را فقط به منظور با سواد کردن آنها آموزش نمی دهیم. هدف ما آماده کردن آنها برای زندگی است. به محض اینکه ما این حقیقت را متوجه شویم،خواهیم فهیمد که انتخاب یک سیستم آموزشی که واقعاً بچه ها را برای زندگی آماده کند،خیلی مهم است. این کافی نیست که فقط اولین روش آموزشی را یک شخص می یابد، انتخاب کنیم یا همان سیستم آموزشی قدیمی را ادامه می دهیم بدون اینکه آن را آزمایش کنیم تا ببینیم آیا این سیستم در حقیقت مناسب است یا نه!
در بسیاری از کشور های پیشرفته مدتی متداول بوده است که فکر کنند آموزش رایگان برای همه خواه ثروتمــند یا فقیر، با هوش و یا کودن، شخص می تواند همه ی مشکلات یک جامعه را حل کند و یک ملت کامل بسازد. امــــا هم اکنون می بینیم که آموزش رایگان برای همه کافی نیست. ما در چنین کشورهایی درمی یابیم که تعداد افراد با مدارک دانشگاهی نسبت به مشاغلی که باید عهده دار شوند خیلی بیشتر است. آنها به علت داشتن مـــدرک دانشگاهی از انجام کارهایی که فکر می کنند(پایین و پست) است، خود داری می کنند و در حقیقت آنها کاری را که با دست انجام شود را دوست ندارند.اما باید درک کنیم هر جامعه ای نیاز به خدمات گوناگون دارد و همه مشاغل مهم و مفید هستند. ما برای تــولید مواد غذایی به کشاورزان نیازداریم. برای آموزش به مردم و معلّمیــن احتیاج داریم. برای معــالجه ی بیماران به پزشکان احتیاج داریم. ما به افرادی نیازمندیم که خیابان های ما را تمیز کنند و زباله ها را از خانه هایمان بیرون ببرند.
با این وجود می توانیم بگوییم که همه باید با سواد شویم (تحصیل کنیم). این آموزش باید شخص را برای شغــلی که بتواند به بهترین نحو انجام دهد آماده کند. ما می دانیم که همـــه ی مشاغل مفید هستند و هیچکــس نباید از کار خودش خجالت بکشد.
-------------------------------------------------------------------
درس سوم حــافظه |
اگر شما برای مدتی از دست ها و پاهایتان استفاده نکنید آنها ضعیف می شوند. وقتی شما دوباره شروع به استفــاده کردن از آنها می کنید، آنها دوباره به آرامی (بتدریج) قوی می شوند. همه این موضوع را می دانند و هیچکس به فـکر سوال درباره ی این واقعیت نیست. با این وجود افراد زیادی هستند که به نظر نمی رسد بدانند که حافظه هم به همین طریق کار می کند. حافظه توانایی مغز برای نگهداری ثبت حوادث گذشته است. مغز می تواند مقدار زیادی از اطلاعات را ضبط کند. اما بعضی از اطلاعات که به مغز نمی رسند، فراموش می شوند.
روانشناسان معتقدند که فراموشی به طور یکنواخت صورت نمی گیرد. آن در ابتدا سریع است، سپس کند می شود. بنابراین بیشتر چیزها در اولین ساعت یا روز بعد از آن که آموخته می شوند، فراموش می شوند، اما بعد از یک هفته یا همین حدود، کمتر چیزی فراموش می شود.
چندین روش وجود دارد که به ما کمک می کنند تا چیزها را برای مدت طولانی به خــاطر داشته باشیم. یکـی از آنها یادگیری مکرر (دوباره آموزی) است. یادگیری مکرر، گفتن چیزی (مثلاً یک شعر) به صورت بارها و بارها است. این کار باعث می شود که آن در ذهن بماند (ملکه ذهن شود).
گفته می شود که بعضی از مردم حافظه تصویری دارند (یعنی) توانایی به یاد آوردنِ تمام جزئیات، اشیاء یا مناظری که آنها را فقط بطور مختصر و گذرا دیده اند.
آنچه به یاد داریم و روشی که آن را به خاطر می آوریم، تحت تاثیر علائق، روش فکر کردن و احساسات عاطفی ماست. در حقیقت، ما ممکن است به طور کامل حافظه هوشیار (بیدار) خود را از حوادث خیلی مهم از دست بدهیم، اگر آنهـا برای ما سخت یا دردناک باشند. فقدان ناحیه وسیعی از حافظه در بعضی بیماری های روحی و جسمی اتفاق می افتد. روانشناسان در جستجوی پایه و اساس شیمیایی حافظه در مغز بوده اند.
درس چهارم بازی های المپیک |
بازی های المپیک هر ساله افراد زیادی را به خود جلب می کند. این رقابتی بین بسیاری از ملل جهان است. آن هــر چهار سال یکبار برگزار می شود. تعدادی زیادی از ورزشکاران از کشور های مختلف در این رقابت ها شرکت می کنند. رویداد های زیادی مانند: دو میدانی، شنا، بکس، ژیمناستیک، کشتی و غیره در آن وجود دارند.
بازی های المپیک ابتدا در یونان آغاز شد. در آغاز یک بازی یک روزه بود و بعداً بازی پنج روزه شد. این بــازی ها در دشت های المپیا برگزار می شدند و اساساً جشن های مذهبی بودند.
امروزه بازی های المپیک نقش مهمی را در آوردن جوانان بطور دوستانه از ملت های مختلف ایفا می کند. کمیتـه بین المللی المپیک (IOC) در مورد بازی های المپیک تصمیم می گیرد و همه رویداد ها را کنترل و سازماندهی می کند.
از سال 1896 تا کنون بازی های المپیک هر چهار سال یکبار برگزار شده اند. این بازی ها در سـال های
1916، 1940 و 1944 به علت جنگ های جهانی برگزار نشدند. امروزه هزاران زن و مرد در بازی ها شرکت می کننــد. در سال 1924 اولین بازی های المپیک زمستانی برگزار شدند.
بازی های المپیک شامل بازی های دو هفته ای تابستانی و رقابت های ده روزه زمستانی هستند. صدها میلیون بیننده شانس های (بخت های) کشور هایشان را از تلویزیون دنبال می کنند.
بازی های المپیک زمستانی همیشه در کشورهایی که کوه های پوشیده از برف دارند، برگزار می شوند. ایــن بازی ها شامل: اسکی، اسکیت، هاکی روی یخ، و غیره هستند. به برنده هر رقابت (مسابقه) یک مدال طلا اعطاء می شود.
--------------------------------------------------------------
درس پنجم هر کلمه یک معماست |
سلام
آیا شما می دانید که آن کلمه (سلام) چه معنی می دهد؟البته که می دانید منظورتان چیست وقتی آن را مـی گویید. ولی آیا می دانستید که فقط یک صد سال پیش کلمه "Hello" وجود نداشت؟ در آن روزها مردم می گفتند: حالتان چطور است یا صبح بخیر ـ وقتی که آنها با یکدیگر صحبت می کردند. و آنها وقتی که با هم بودند می توانستنـــد با یکدیگر صحبت کنند.
سپس الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد. مردم می توانستند با یکدیگر صحبت کنند حتی وقتی که از هـم دور بودند. همه فکر می کردند که این اختراع جدید شگفت انگیز (عجیب) بود. وقتی شخصی صدای گفتگویی را از تلفن و از فرسنگ ها را دور می شنید، آنقدر هیجان زده می شد که نمی توانست بگوید: حالتان چطور است یا صبح بخیر! اما او همچنین می ترسید که اگر داد نزند شخصی که در انتهای خط (سیم) است، صدای او را نشنود. بنابراین او فریاد میزد : هالو ! این کلمه خیلی قدیمی بود.
بعد از مدتی مردم این کلمه را کمی تغییر دادند. آنها به جای آن، هِلو (سلام) گفتند. بعداً آن ها یاد گرفتند (فهمیدند) که اصلاً مجبور نیستند فریاد بزنند. اما تا آن زمان این کلمه به صورت عادت در آمده بود. امروزه اکثر مردم هنوز هِلو می گویند، وقتی که تلفن را بر می دارند.
کلمات جدید هر وقت که به آن ها نیاز باشد به وجود می آیند. کلمات جدید همیشه در حال ابداع (ظهور) هستند.
بعضی از کلمات جدید بخشی از زبان می شوند درست مانند کلمه هِلو که شد. آن کلمه چون خیلی مفید بود، حــفظ شد. کلماتِ جدیدِ دیگر که خیلی مفید نیستند، ممکن است به زودی فراموش شوند. جهان همیشه در حال تغــییر و تحول است، کلمات هم همینطور.
هر کلمه یک نوع داستان رازگونه در پشت خود دارد، درست مانند hello (که داستانی دارد). هر کلمه معمایی است.
حل بعضی از این معماها آسان است. به عنوان مثال کلمه "Breakfast" از دو کلمه کوچکتر "Break" (شکستن) و "fast" (روزه) تشکیل شده است. شما می دانید break (شکستن) چیــست. و وقتی کسی روزه مــی گیرد، به معنای آن است که او چیزی نمی خورد. اکثر مردم از زمانی که به رختخواب می روند تا زمانی که صبح بیدار می شوند روزه می گیرند. آنها وقتی که غذای صبح را می خورند یعنی (صبحانه) روزهشان را می شکنند (باز می کنند).
اما بعضی از معماهای لغوی کمی سخت تر هستند. کلمه paper(کاغذ) از نام گیاهی به نام پاپیروس گرفته شده است. پاپیروس در کشور های گرمسیر مانند مصر می روید. سال ها پیش در مصر انسان ها یاد گرفتند که چگونه از پاپیروس ورقه های کاغذ درست کنند. آنها از ورق برای نوشتن روی آن استفاده می کردند. بدین علت است که امروزه کلمـــه کاغذ که از پاپیروس گرفته شده، برای ورقه هایی که روی آنها نوشته می شود به کار می رود. اما کاغذ امروزی اصلاً از پاپیروس ساخته نمی شود!!
------------------------------------------------------------------
درس ششم رایانه چیست؟ |
رایانه ها در حال تغییر و تحول دادن تمام زندگــی ما و همچنین روش های قـدیمی انجام کارها را با سـرعت مافوق بشری خود هستند. آنها در اندازه های مختلف از رایانه های خیلی بزرگ گرفته تا رایانه های خیــلی کوچک جیبی ـ عرضه می شوند. آنها تقریباً در هر زمینه فعالیتی می توانند مــورد استفاده قرار گیرند. هیچکس نمــی تواند تاثیر و اهمیت کار آنها را انکار کند.
رایانه ها برای طراحی چیزهای مختـلفی بکار می روند. آنها در ساخــت هواپیماهای غول پیکر و اتومبیل های مدرن مورد استفاده قرار می گیرند. تمام فضــاپیماهایی که در فضا در حــال چرخش هستند، توســط رایانه هــا کنترل می شوند.
رایانه ها علاوه بر اینکه به ما کمک می کنند تا بهتر کار کنیم، در حال گشودن زمینه های جدیدی برای سعـی و تلاش هستند. شاید مهمترین آنها در پزشکی باشد، جایی که رایانه ها به پزشکان کمک می کنند تا در مورد بیماری تحقیق کنند، به داروسازان در ساختن و طراحی داروها و به افراد معلول در فراگیری مــهارت ها کمک می کنند. اما رایــانه چگونه قادر است این همه وظایف (کار) مختلف انجام دهد؟
یک رایانه همه این کارها را بوسیله پردازش اطلاعات انجام می دهد. آن می تواند همه این کار ها را انجام دهــد چون قابل برنامه ریزی است. این بدین معنی است که می توان به آن دستورالعمـــل داد که برنامه نامیده می شــود که به آن می گوید دقیقاً چه کاری انجام دهد. با دادن (تغذیه) بــرنامه های مختلف، رایانه ها را می توان از یـک کار به کار دیگری تغییر داد.
علاوه بر این، رایانه ها می توانند همچنین برنامه ریزی شوند تا کارهای جداگانه زیادی را به طور همزمان انجام دهند. مثلاً رایانه مرکزی یک خط هوایی، دائماً مشغول ارسال و دریافت اطلاعات با دفاتر و فرودگاههای اطراف جهان است.
.: Weblog Themes By Pichak :.