درس سوم
اَلدَّرسُ الثّالِث
? سَنُریهِم آیاتِنا . . . ?
نَزَّلَ اللّهُ الْقرآنَ تَنْزیلاً لِهدایةِ الإنسانِ ? إنَّ هذا الْقرآنَ یَهْدى لِلَّتـى هى أقْوَمُ? فالْقرآنُ یُخاطِبُ جَمیعَ أبناءِ الْبشرِ بِثَقافاتِهِمُ الْمختلفةِ علی مَرِّ الْعُصورِ .
فلِهذا نَرَی أسالیبَ دَعوَتِه یَختلِفُ بعضُها عن بعضٍ اخْتلافاً کبیـراً . فقَدِ اسْتَخدَمَ الْقرآنُ الْبـراهیـنَ و الأدلَّةَ الْمتنوّعةَ لِتَشْمُل جَمیعَ الْفئاتِ الْمختلفةِ ? و لقد صَرَّفْنا فـى هذا الْقرآنِ لِلنّاسِ مِن کلِّ مَثَلٍ?
و الآیاتُ الْعلمیّةُ فـى الْقرآنِ هى بعضُ هذهِ الْبـراهیـنِ الّتـى تُخاطِبُ الإنسانَ الّذى لا یَطمئنُّ قلبُه اطمئناناً تامّاً إلّا عن طریقِ الْعلمِ و التّجربَةِ .
و إلیکَ الآنَ بعضَ هذه الآیاتِ :
ظُلُمات الْبحرِ
?أو کَظُلُماتٍ فـى بَحْرٍلُجّىٍّ یَغشاه مَوجٌ مِن فَوقه مَوجٌ...ظلماتٌ بعضُها فوقَ بعضٍ ?
أخبَرنا الْقرآنُ عن ظاهرةِ ظلْمةِ الْبحرِ إخباراً عجیباً و هذا أمرٌ لم یُکْتَشَفْ إلّا فـى الْقرنِ الأخیـرِ .
لقد کان الإنسانُ فـى الْماضـى لا یَستطیعُ أن یَغوصَ فـى الْبحرِ أکثرَ من عِشرینَ متراً ... و لم تکُنْ هناک ظلمةٌ ...
و لکنَّه الآنَ یَغوصُ فـى أعماقِ الْبحارِ غَوصاً أکثرَ مِن مِائَتَـى مترٍ بواسطةِ الْمُعَدَّاتِ الْحدیثةِ فنَجِدُ هناک ظَلاماً شدیداً . . .
تُعطینا الآیةُ صورةً أخْرَی عن الْبحرِ و هى وجودُ طبقاتٍ مُختلفةٍ من الظّلمةِ ، بعضُها أظْلمُ من الاُخرَی !
درس سوم
به زودی نشانههای خود را به ایشان نشان خواهیم داد
خداوند قرآن را به تدریج برای هدایت انسان فرستاد (مسلّماً این قرآن به آیینی که استوارتر است هدایت میکند) قرآن تمام افراد بشر را با فرهنگهای متفاوتشان و در تمام زمانها، مورد خطاب قرار میدهد.
به همین خاطر است که میبینیم شیوههای دعوتش با یکدیگر اختلافات فراوانی دارد. قرآن حجّتها و دلایل گوناگونی را به کار گرفته است تا تمامی گروههای مختلف را در بر بگیرد. (و به راستی ما در این قرآن از هرگونه مثلی برای مردم آشکار و روشن ساخته ایم).
و آیات علمی در قرآن برخی از این استدلالها هستند که انسانی را که دلش کاملاً آرام ومطمئن نمیشود مگر از راه دانش و تجربه، مخاطب قرار میدهند.
و اینک به بعضی از این آیات توجّه کن:
تاریکیهای دریا
(یا مانند تاریکیهایی در دریایی ژرف است که موجی آن را میپوشاند ]و[ روی آن موجی ]دیگر[ است... تاریکیهایی است که روی همدیگر قرار گرفته اند.)
قرآن درباره پدیدهی تاریکی دریا به گونهی شگفتانگیزی به ما خبر داده است و این موضوعی است که کشف نشده مگر در قرن اخیر.
در حقیقت انسان در گذشته قادر نبود که بیشتر از بیست متر در دریا غواصی کند (به زیر آب برود) ... و در آنجا تاریکی نبود .
اما هم اینک او (انسان) در اعماق دریا به کمک تجهیزات جدید بیشتر از دویست متر به خوبی غوّاصی میکند و در آن جا تاریکی شدیدی مییابیم...
آیه شکلی دیگر از دریا را به ما میدهد (نشان میدهد) و آن طبقات مختلف از تاریکی است که هر از دیگری تاریکتر هستند.
قد أثْبَتت الاکْتشافاتُ الْحدیثةُ أنّ الشُّعاعَ الضَّوئـىَّ یَتَکَوَّنُ مِن سبعةِ ألوانٍ . فاللَّونُ الأحْمرُ أوّلُ لونٍ یَختَفـى فـى الْبحرِ! فَإنْ جُرِحَ غوّاصٌ جَرْحاً شدیداً وسالَ منه الدّمُ ، لا یَرَی دمَهُ إلا باللّونِ الأسودِ !
و کُلُّ لَونٍ یَختفـى ، یُسَبِّب جزءاً مِن الظّلمةِ و آخِرُ الألوانِ هو اللّونُ الأزرقُ الّذى یَختفـى فـى عمقِ 200 متر (مِائَتَـىْ مترٍ) و مِن هناک ظلمةٌ کاملةٌ !
قرین الْمادّة
?و مِن کلِّ شىءٍ خَلقْنا زَوجَیْنِ لَعلّکم تَذَکَّرونَ ?
خَلَقَ اللّهُ الإنسانَ و جعَلَهُ زوجَیْنِ ذَکراً و أنْثَی ?إنّا خَلَقناکم من ذَکَرٍ و أنثَی? و لم یقتَصِرْ هذا النّظامُ علی الإنسانِ بل شَمَلَ عالَمَ النّباتاتِ ? و مِن کُلِّ الثَّمراتِ جَعَل فیها زَوجَیْنِ اثْنَیْنِ?
إضافةً إلی ذلک نَری فـى الآیةِ التّالیةِ شُمولاً أکبَر و أعمَّ ?ومِن کلِّ شىءٍ خَلَقْنا زوجَیْنِ . . . ?
فکلمةُ "شىء" تدُلُّ علی الْجَماد أیضاً ! فَهَل فـى الْجَمادِ زَوجانِ ؟!
فـى السّنواتِ الأخیـرةِ اکْتَشَفَ علماءُ الْفیزیاء أنّ الإلکترونَ حینما یَدورُ حولَ نَواةِ الْمادّةِ ، کَأنَّ هناک جُسَیْماً مَجهولاً آخرَ یَحمِلُ شِحْنَةً تُخالفُ شِحنةً الإلکترونِ . سُمِّـى بـ "قرینِ الْمادّة" فَاسْتَنْتجَ الْعلماءُ أنَّ لکلِّ جسمٍ قریناً.
اکتشافات جدید ثابت کردهاند که پرتو نور از هفت رنگ تشکیل میشود (بهوجود میآید). و رنگ سرخ اوّلین رنگی است که در دریا مخفی و محو میشود، یعنی، اگر غوّاصی بشدّت مجروح گردد و خون از او جاری شود، خونش جز به رنگ سیاه مشاهده نمیشود .
پادمادّه
وهر رنگی که مخفی و پنهان میشود (محو میگردد) بخشی از تاریکی را بهوجود میآورد و آخرین رنگها همان رنگ کبود (آبی) است که در عمق دویستمتری پنهان میگردد و از آن جا {به بعد} تاریکی مطلق است.
(و از هر چیزی دو گونه (نر و ماده) آفریدیم، امید است که متذکّر شوید)
خداوند انسان را آفرید و از او جفت نر و ماده قرار داد (همانا ما شما را از مرد و زنی آفریدیم) و این دستگاه {آفرینش} به انسان بسنده نکرد (محدود نشد) بلکه عالم گیاهان را در برگرفت (و از هر گونه میوهای در آن، دو جُفت قرار داد)
علاوه بر آن در آیهی بعدی شمول و گستردگی بیشتری میبینیم (و از هر چیزی جفت آفریدیم) و کلمهی "شیء" بر جامد نیز دلالت میکند! پس آیا در جمادات نیز زوج (نر و ماده) وجود دارد؟!
و در سالیان اخیر دانشمندان فیزیک کشف کردهاند که الکترون زمانی که پیرامون هستهی ماده میچرخد، گویی آن جا جسم کوچک نا شناس دیگری هست که باری را حمل میکند که مخالف بار الکترون است و "پادِ ماده" نامیده شده (نامیده میشود) پس دانشمندان نتیجه گرفتند که هر جسمی ضدّی دارد.
إنَّ الْفیزیائىَّ الْمسلمَ محمّداً عبدَالسَّلامِ الْحائزَ علی جائزةِ نوبِلَ فـى الْفیزیاءِ و الَّذى قامَ بأبْحاثٍ مهمّةٍ فـى موضوعِ قرائنِ الْمادّة ، صَرَّحَ بعدَ حُصولِهِ علی الجائزةِ تصریـحاً عجیباً حیثُ یُشیـرُ إلی أنَّ الآیةَ الْقرآنیّةَ:
?ومن کلِّ شىءٍ خَلَقنا زَوجَیْنِ . . . ? کانَت بِمَثابةِ شُعورٍ خَفىٍّ و إلْهامٍ قوىٍّ له أثناءَ أبْحاثه عن قرائن الْمادّةِ !
إنَّ ورودَ هذه الْحقائقِ الْفَخْمَةِ و الدّقیقةِ علی لسانِ إنسانٍ أمّىٍّ عاشَ فـى بیئةٍ أمّیّةٍ دلیلٌ
علی أنّه تَلَقّاها مِمَّن یَعلَمُ السّرَّ فـى السّماواتِ و الأرضِ :
? قُلْ أنزَلَهُ الّذى یَعلَمُ السّرَّ فـى السّماواتِ و الأرضِ?
همانا فیزیکدان مسلمان- محمّد عبد السَّلام- برندهی جایزه نوبل در فیزیک و کسی که پژوهشهای مهمّی در موضوع پادمادّه ها انجام داده است، بعد از دستیابیاش به جایزه بیانات شگفتآوری را اظهار کردهاست، در آنجا که به آیهی قرآنی اشاره میکند (و از هر چیزی دو گونه "نر و ماده" آفریدیم ...) که این آیه همانند احساسی پنهانی و الهامی قوی برای او در خلال پژوهشهایش دربارهی پادِ مادّهها بوده است.
در حقیقت ورود این حقایق بزرگ و دقیق بر زبان انسانی درس نخوانده که در محیطی بیفرهنگ زندگی کرده است، دلیلی است که او آنها را از کسی که راز آسمانها و زمین را میداند، فرا گرفته است (بگو کسی که راز آسمانها و زمین را میداند، آن را فرو فرستاد . . . )
.: Weblog Themes By Pichak :.